بازدید 149
0

سلامت روان و تاب آوری آتشنشان

 

PTSD. این بیماری، سلامت روان فرد مبتلا را تخریب می کند!

“فکر می کردم قوی تر از این هستم.”، “مشکلی نیست، من خوبم.” این اظهارات ویران کننده بسیار رایج است. به خاطر تصویر یک «قهرمان» از آتشنشان که همیشه در ذهن ها حک شده است، در پذیرش این واقعیت که ممکن است به بیماری روانی دچار شده باشیم، دچار مشکل هستیم. باور نمی کنیم و قکر می کنیم ما با دیگران متفاوت هستیم. چیزی که واقعا باید با آن مواجه شویم این است که مشکلات روحی و روانی که از آن فرار می کنیم، بخشی از من وجودی ما می تواند باشد.
با بررسی سلامت روانی آتش نشان می بینیم که افرادی با این عنوان و شغل، ضد گلوله نیستند. وقتی تحریک پذیری، افسردگی و اضطراب، همراه فردی که دچار PTSD است می شود، شرایط بسیار سختی از ناشناخته ها، هم برای فرد و هم برای خانواده و اطرافیانش را ایجاد می کند. روی هم رفته، این چهار حرف، هر چیزی را که به آن دست بزنند، ویران می کنند. و این بیماری شدید می شود. کل افراد از فقیر تا ثروتمند را در بر می گیرد. من هم با افرادی از پایین ترین مکان های ممکن صحبت کرده ام و هم با افرادی ملاقات کرده ام که ثروتمند، دارای حقوق خوب و صاحب شغل های مطلوب هستند, یک جهنم واقعی است، یک جهنم فریب کار، پایدار و ابدی.
اطلاعات غلطی درباره پیدایش PTSD وجود دارد. گرچه رسانه ها سرگرم تشخیص مواردی در عرض چند روز هستند، روانپزشکی چیز دیگری می گوید. علائمی که حال ناشناخته اند، حداقل باید 30 روز نمود داشته باشند (طبق راهنمای تشخیصی و آماری (DSM)) تا امکان تشخیص این بیماری میسر شود. این علا ئم می تواند کابوس، اضطراب، فکر مرگ یا خودکشی، یادآوری خاطرات و حدود سه صفحه دیگر از علائم باشد که به مدت یکماه فرد دچار آن بوده است. گرچه این ممکن است برخی را شوکه کند، اما تشخیص تمام واکنش دهندگان اولیه به عنوان مبتلا به این مشکل اشتباه است. از لحاظ پزشکی و اخلاقی باید به کسانی که در این جهنم زندگی کرده اند، اعتبار داد؛ به هر دوی کسانی که در این مبارزه پیروز شده و شکست خورده اند.
نقش روان درمانگر معمولا دو برابر است: شناسایی رفتار و افکار مساله ساز و برقراری مجدد هویت. ما به این مساله به عنوان “new normal” اشاره می کنیم. اما، این یک درگیری منفعل نیست. درمان ساده نیست. آزمایش ها و پیروزی هایی که فرد باید در خراب کردن شیوه قدیمی زندگی برای ایجاد شیوه ای جدید، پر از تحمل پریشانی آگاهانه و تمرین های تنظیم احساسات تجربه کند، ذره ذره ایجاد می شوند. فرد نباید از روند درمان بترسد، بلکه باید به آن اعتماد کند. اغلب اوقات، افراد در نقطه ناامیدی به سراغ درمان می روند. زیرا به آخر خط رسیده اند.

تصویر: استرس در شغل ما ذاتی است. اما هزینه ای که برای ما دارد ویرانگر است. فعال بودن کمک می کند تا صدمات روانی کاهش یابند.

 

سلامت روانی آتش نشان مهم است و با این حال ما فلسفه های غیر موثر و رویه های قدیمی را در عملیات های اطفا و امدادو نجات داریم. به خاطر می آورم که به عنوان یک کارآموز از من خواسته شد تست بویایی قدیمی را انجام دهم. برای کسانی که با آن آشنا نیستند، این آزمون اعضای جدید را وادار می سازد به دنبال آتش سوزی سر خود را درون ساختمان ببرند. اگر اشک از چشمانشان سرازیر شود، باید تهویه ادامه یابد. اگر خیر، امکان اورهال وجود دارد. این ایده ها دیر از بین می روند و مقاومت زیادی برای غلبه بر آنها لازم است.
به عنوان یک آتش نشان، دریافتم که متداول ترین کلمات بیان شده در اطراف این جهنم این ها هستند «حالم خوب است». مهم تر از آن، مهم است که چه کسی آن را بر زبان بیاورد. اگر مدیر می گوید هیچ مشکلی نیست و بعد از یک ماموریت سخت نشان می دهد که همه خوب هستند، به این ترتیب آتش نشانان نیز به تبعیت از او همین روند کتمان را پیش می گیرند. اینکار اشتباه است و جز مزمن شدن مشکلات روانی چیزی در پی نخوتهد داشت. به ندای درونتان و حال روحی تان گوش دهید. اگر دائما آن را می شنوید، از روسای خود بپرسید که آیا یک رویه سازمانی دارید که از سلامت روانی آتش نشانان حمایت می کند یا خیر؟

بعد از این چکار کنیم؟
آموزش اولین گام است. سلامت روانی آتش نشانان چیزی نیست که فکر کنیم «یا تو برای این کار ساخته شده ای یا خیر». باید این ایده را از رده خارج کنیم. می خواهید بدانید چرا برخی افراد زمان سختی در زمان ماموریت های به خصوصی دارند و بقیه خیر، به این مساله فکر کنید:
یک پارچ آب را به عنوان توانایی خود برای تحمل استرس تصور کنید. پر کردن سریع لیوان ها منجر به داشتن یک پارچ خالی می شود. نبودن «آب» ما را بدون توانایی برای پاسخگویی به استرس بر جای باقی می گذارد. نداشتن توانایی برای پاسخگویی به استرس باعث می شود دچار مشکلات سلامت ذهنی شویم و باید بیش از PTSD نگران آن باشیم. خبر خوب آن است که PTSD بدترین سناریو برای ما است، به این معنی که چیزهایی وجود دارد که می توانیم برای محافظت از خود در برابر آن انجام دهیم؛ خبر بد آن است که مسائل سلامت ذهنی دیگری وجود دارد که می توانند منجر به این مساله شوند، بنابراین هر وقت که امکان پذیر بود باید برنامه ریزی های تاب آوری را انجام دهیم.
تاب آوری چیست؟ کاری است که برای پر کردن مجدد پارچ انجام می دهیم. تعریف های متفاوتی وجود دارد، اما بیایید از یک مورد ساده و کلی برای منظور خود در اینجا استفاده کنیم. تاب آوری توانایی ما در دستیابی به سلامت ذهنی است. اما این به چه معنا است؟
تاب آوری چیزی نیست که به صورت منفعل بیاموزیم. باید در آن درگیر شویم. در آن کار کنیم. آن را توسعه دهیم.

 

 

گرچه کارهای بسیاری در زمان تشخیص PTSD وجود دارد که می توانیم انجام دهیم، مداخله پیشگیرانه می تواند در عمل یافت شود. و تحقیق در کنار هم می تواند توانایی ذوب کردن استرس را به ما بدهد. استرس یک انرژی است. ما در شغل خود، در ماشین آتش نشانی، بدون خروجی واضحی برای این انرژی حبس شده ایم. بنابراین به اشتباه آن را می بلعیم و ظاهرمان را حفظ می کنیم. این را بدانید که درست است که ما قهرمان هستیم ولی پس از چند سال انجام این کار، زوال سلامت روانی و مشکلات را تجربه می کنیم. باید خود را از این انرژی تخلیه کنیم. ورزش جنبه ای است که می توانیم در کمک به پاسخگویی به استرس خود جای دهیم و به این وسیله بخشی از پارچ خود را دوباره پر کنیم.
تاب آوری به علاوه در توانایی ما برای صحبت درباره استرس یافت می شود. درمانگر به دنبال هنجار ساختن تجربه شما است. برای بیان این مطلب که واکنش شما دیوانه وار نیست و تنها نیستید. درمان روندی است که در آن به آرامی با غریبه ای در صندلی مقابل صحبت می کنید و طی این روند، یاد می گیرید صحبت کنید. اما می توانید پیش از آن با همکاران، هم قطاران و خانواده این رویه را آغاز کنید. جزئیات را برایشان بیان نکنید، در هر حال کمکی به آنها نمی کند. اما در این باره صحبت کنید که ماموریت باعث شد چه احساسی داشته باشید. ما همه زمان هایی را تجربه می کنیم که احساس ناامیدی، عجز، بی مصرف بودن، خستگی، عصبانیت، افسردگی و هراس می کنیم. بنابراین اقرار کنید. درباره اش صحبت کنید.
برای کسانی که آسیب را تجربه کرده و ممکن است حتی مبتلا به PTSD تشخیص داده شده باشند، خبر خوبی نیز وجود دارد. قضیه ساده است: با شرکت در رویه های بهبود PTSD، مکانیزم های کنار آمدن را برای پاسخگویی به موارد استرس زای متفاوت می آموزید و از طریق این رویه، در برابر تجربه ها و موارد استرس زای آینده قدرتمندتر و تاب آورتر می شوید و سلامت روانی شما مجددا باز می گردد. برخی تحقیقات نشان می دهند که فرزندان افرادی که دچار PTSD هستند هم در معرض ابتلا به آن می باشند، بنابراین، درمان صرفا نجات خودتان نیست بلکه نجات یک خانواده و در ابعاد بزرگتر نجات یک نسل است.
ما آتشنشان ها باید مطمئن شویم که درست همان قدر که از لحاظ فیزیکی آماده ایم، از لحاظ روانی نیز آماده ایم. وضعیت ذهن و بدن را در نظر بگیرید. در هر حال، آنها از هم جدا نیستند، باید دست از رفتار و مقابله با آنها به این صورت برداریم. آغاز ایجاد برنامه های فردی، برای تاب آوری ضروری است.
نمی توانیم منتظر خدمات آتش نشانی بمانیم تا خود را اورهال کرده و این برنامه را برای ما بسازد. باید پیشگیرانه اقدام کنیم و نه به صورت انفعالی. اگر رویه های تاب آوری خود را تقویت می کنید، این فلسفه را حفظ کنید. سلامت روانی چیزی نیست که برود. چیزی است که باید یاد بگیرید از آن محافظت کرده، خود را آموزش داده و بهبود بخشیم.

منبع: www.afterthecall.org

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

ایران آلارم

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *